آیا رهبران درونگرا نمی‌توانند رهبران مؤثری باشند؟

حدود 65 درصد از مدیران ارشد، درونگرایی را مانعی برای رهبری می‌دانند و تنها 6 درصد فکر می‌کنند که درونگراها مهارت‌های لازم برای نظارت بر تیم را دارند. بسیاری از سازمان‌ها برونگرایی را یک ویژگی برای مدیر موثر بودن در نظر می‌گیرند. اما باید بگوییم این تصور که رهبران درونگرا نمی‌توانند رهبران موثری باشند، تصوری رایج اما اشتباه است.

مفهوم درونگرایی و برونگرایی در دهه 1920 با نظریه کارل یونگ شناخته شد. ازنظر کارل یونگ، نحوه نگرش، تفکر و ادراک انسان‌ها از محیط پیرامون توسط دو نگرش برونگرایی و درونگرایی آنها مشخص می‌شود. در این رویکرد افراد برونگرا به سمت دنیای بیرون و افراد درونگرا به سمت دنیای درون تمایل بیشتری نشان می‌دهند. ترجیحات شخصیتی متفاوت درونگراها و برونگراها در ارتباطات، تعارضات و حتی سبک های رهبری در محیط کار قابل‌مشاهده است.

بسیاری از افراد رهبری را با برونگرایی مرتبط می‌دانند. حقیقت این است که مشاغل به هر دو نوع رهبر نیاز دارند. در بسیاری از موارد، درونگرا بودن می‌تواند یک سرمایه برای رهبران باشد. تاریخ نیز نشان می‌دهد که بسیاری از رهبران محبوب، درونگرا بوده‌اند. ازجمله آبراهام لینکلن، النور روزولت، رزا پارکس و مهاتما گاندی. این رهبران ثابت می‌کنند که شما لزوماً نباید برونگرا باشید تا رهبر خوبی باشید.

رهبران مشهور درونگرا
بسیاری از رهبران محبوب، درونگرا بوده‌اند.

 

4 افسانه غلط درباره درونگراها

1- افراد درونگرا از پذیرش نقش‌های رهبری دوری می‌کنند.

یکی از باورهای اشتباه در مورد افراد درونگرا این است که آنها به‌سادگی نمی‌پذیرند که رهبر باشند. اما وجود رهبران درونگرا در دنیای سیاست و تجارت نشان‌دهنده غلط بودن این باور است.

من فکر می‌کنم درونگراها می‌توانند بسیار خوب عمل کنند. اگر باهوش هستید، می‌توانید یاد بگیرید که از مزایای درونگرا بودن چگونه بهره‌مند شوید. بیل گیتس

افسانه شماره 2: درونگراها مهارت‌های اجتماعی برای رهبری ندارند.

بسیاری از متخصصان کسب‌وکار مهارت‌های اجتماعی را با کاریزما و کاریزما را با رهبری موثر مرتبط می‌دانند. درحالی‌که اخیراً، محققان پایگاه داده‌ای از 17 هزار مدیر را تجزیه‌وتحلیل کردند و دریافتند که اگرچه یک فرد کاریزماتیک بیش از 2 برابر، احتمال دارد که به‌عنوان مدیرعامل استخدام شود، اما این با عملکرد بهتر وی پس از استخدام مرتبط نیست. در همین مطالعه، رهبران درونگرا بسیار بهتر از انتظارات عمل کردند.

افسانه شماره 3: درونگراها ارتباطات بدی دارند.

تصور اشتباه دیگر درباره افراد درونگرا این است که آنها نمی‌توانند با سایرین ارتباط خوبی برقرار نمایند. مکث درونگراها برای پردازش ذهنی ممکن است با بی‌علاقگی آنها برای برقراری ارتباط اشتباه گرفته شود. جان شروین، مدیرعامل استارت آپ دارویی Hydrant، در این رابطه می‌گوید:

من قبل از اینکه چیزی بگویم یا انجام دهم، زمان زیادی را صرف بررسی سناریوها در ذهن خود می‌کنم و به‌ندرت پیش می‌آید که یک فکر یا برنامه را بدون فیلتر، آشکارا مطرح کنم.

می‌دانیم که شنونده فعال و مؤثر بودن یک عامل مهم در ارتباطات است. در رد این ادعا که درونگراها ارتباطات خوبی برقرار نمی‌کنند، باید اشاره کرد که بررسی‌ها نشان داده است درونگراها شنوندگان بهتری هستند.

درونگراها توانایی گوش دادن برای شنیدن، نه فقط گوش دادن برای پاسخ دادن را دارند.

افسانه شماره 4: درونگراها همکاری را دوست ندارند.

آیا درونگراها همکاری را دوست ندارند؟ درست است که درونگراها معمولاً ترجیح می‌دهند به‌تنهایی کار کنند، اما آنها برای رسیدن به یک هدف مشترک همکاری خوبی دارند. بسیاری از رهبران درونگرا از همکاری حرفه‌ای لذت می‌برند به‌ویژه در یک محیط پویا و غیرقابل‌پیش‌بینی مانند یک استارت‌آپ.

نقاط قوت رهبران درونگرا

1. رهبران درونگرا آرام هستند.

یک ویژگی عالی در مورد درونگراها، توانایی حفظ آرامش و خونسردی است. درونگراها تمایل به ایجاد یک محیط آرام دارند. به همین دلیل رهبران درونگرا می‌توانند با حفظ آرامش بحران را مدیریت کنند.

مزیت مدیر درونگرا: آرام و خونسرد
یک ویژگی عالی درونگراها، توانایی حفظ آرامش و خونسردی است.

 

2. رهبران درونگرا می‌توانند بهره‌وری را افزایش دهند.

درونگراها عاشق خلاقیت هستند. ازاین‌رو، آنها در حل مسئله عالی هستند و می‌توانند راه‌حل‌های انتزاعی ارائه دهند. این رهبران به پاداش‌های فوری اهمیت چندانی نمی‌دهند. آنها برنامه‌ریزان قوی هستند که برای تحقق اهداف بلندمدت و افزایش بهره‌وری سازمان انگیزه دارند. رهبران درونگرا نه تنها خودشان نوآور هستند که این امکان را برای کارکنان هم فراهم می‌کنند تا ایده‌های جدید خود را به‌راحتی مطرح کنند.

3. رهبران درونگرا مهارت شنیداری خوبی دارند.

افراد درونگرا شنوندگانی عالی هستند. آنها می‌دانند که گوش دادن کلید یادگیری است و منجر به رشد سازمان می‌شود. درحالی‌که رهبران برونگرا، اطلاعات را به‌صورت تعاملی پردازش می‌کنند و قبل از اینکه به‌طور کامل صحبت‌های طرف مقابل را پردازش کنند؛ خودشان وارد گفتگو می‌شوند.

4. رهبران درونگرا به دیگران کمک می‌کنند تا موفق شوند.

رهبران درونگرا نسبت به نیازهای کارکنان حساس‌تر هستند و به آنها در ایجاد تغییرات مؤثر کمک می‌کنند. این رهبران سعی می‌کنند کارکنان را در مواقع سخت راهنمایی کنند. رهبران درونگرا اغلب به اعضای تیم خود فرصت می‌دهند تا بدرخشند. ازآنجایی‌که بیشتر افراد درونگرا تمایلی ندارند که در کانون توجه قرار بگیرند، آنها همتایان و کارکنان خود را حمایت می‌کنند تا شناخته شوند. این یکی از مهارت‌های منحصربه‌فردی است که بسیاری از افراد فاقد آن هستند اما درونگراها از آن برخوردار هستند.

5. رهبران درونگرا به مدیریت ذره بینی علاقه ندارند.

رهبران درونگرا افرادی متواضع هستند که به کارکنانشان اجازه می‌دهند خودشان تصمیم بگیرند. آنها نمی‌خواهند به‌صورت ذره بینی مدیریت کنند و به کارکنان این آزادی را می‌دهند که خودشان را ابراز کنند و مسئولیت موقعیت‌ها را بر عهده بگیرند.

معایب مدیریت ذره بینی
رهبران درونگرا می‌دانند که مدیریت ذره بینی باعث کاهش روحیه و خلاقیت در کارکنان شده و می‌تواند منجر به نارضایتی آن‌ها شود.

 

6. رهبران درونگرا عدم قطعیت را مدیریت می‌کنند.

درونگراها برخلاف برونگراها بر انگیزه‌های درونی تمرکز می‌کنند. بنابراین در مواقع نامشخص که اطلاعات زیادی ندارند، غیرمنطقی عمل نمی‌کنند. آنها نسبت به رهبران برونگرا متمرکزتر و کوشاتر هستند. این ویژگی به آنها کمک می‌کند تا در زمان‌های نامشخص راه‌حل‌هایی برای مشکلات مختلف پیدا کنند.

7. رهبران درونگرا دلسوز هستند.

رهبران درونگرا دلسوز هستند و تلاش می‌کنند تا با نیازها و خواسته‌های کارکنان خود هماهنگ باشند. آنها اطلاعات را آهسته‌تر و متفکرانه‌تر پردازش می‌کنند، ازاین‌رو، در مورد اعضای تیم خود اطلاعات بیشتری کسب می‌کنند.

8. رهبران درونگرا قبل از صحبت فکر می‌کنند.

رهبران درونگرا کلمات خود را عاقلانه انتخاب می‌کنند. آنها قبل از به اشتراک گذاشتن افکار خود، زمان می‌گذارند تا افکار خود را سازماندهی کنند. این مهارت باعث می‌شود آنها کمتر مستعد اشتباه باشند و تصمیمات استراتژیک بیشتری بگیرند.

9. رهبران درونگرا به سایر درونگراها توجه می‌کنند.

درونگراها هیچ‌کس را نادیده نمی‌گیرند. آنها می‌توانند با افراد برونگرا و درونگرا کار کنند. رهبران درونگرا می‌دانند که اگر کسی در یک جلسه زیاد صحبت نمی‌کند، به این معنی نیست که او نظرات ارزشمندی ندارد. یا رهبران درونگرا فقط به این دلیل که یک همکار با صدای بلندتر و رساتری صحبت می‌کند از او طرفداری نمی‌کنند. رهبران درونگرا دیگر اعضای درونگرای تیم را درک می‌کنند.

7 نمونه‌ از رهبران درونگرای موفق

مارک زاکربرگ

شاید انتظار نداشته باشید که بنیان‌گذار یک شبکه اجتماعی درونگرا باشد. اما مارک زاکربرگ نمونه یک رهبر درونگرا است. شریل سندبرگ، مدیر ارشد فیس‌بوک گفته است: «مارک خجالتی و درونگرا است و اغلب برای افرادی که او را نمی‌شناسند خیلی گرم به نظر نمی‌رسد، اما او خونگرم است.» سندبرگ افزود: «او به افرادی که اینجا کار می‌کنند، اهمیت می‌دهد.» یکی از تأثیرگذارترین خصوصیات در مورد مارک، محبوبیت بالای او نزد کارکنان است. ارتباط مشارکتی و واقعی مارک او را به یک مدیر متقاعدکننده تبدیل می‌کند. مارک برای کارمندانش ارزش قائل است و این ویژگی رهبران درونگرا است.

بیل گیتس

گیتس خود را فردی درونگرا توصیف می‌کند. او گواه این است که افراد درونگرا می‌توانند شرکت‌های چند میلیارد دلاری را اداره کنند.

لری پیج

لری پیج یکی از بنیانگذاران گوگل است. او در سال 2011 مدیر عامل موتور جستجو شد. لری ویژگی درونگرایی خود را به دارایی شرکت تبدیل کرد.

ایلان ماسک

ایلان ماسک، بنیان‌گذار پی پال، اسپیس ایکس و تسلا نیز یک رهبر درونگرا است. او در مصاحبه‌ای گفت:

من اساساً مانند یک مهندس درون‌گرا هستم، بنابراین تمرین و تلاش زیادی لازم بود تا بتوانم بدون داشتن لکنت زبان روی صحنه بروم… به‌عنوان مدیرعامل، یه جورایی مجبوری.

استیو وزنیاک

استیو وزنیاک یکی از بنیان‌گذاران اپل است. او مظهر یک رهبر تجاری درونگرا است. او که یک درونگرا بود، به‌تنهایی ایده‌ای را مطرح کرد که جهان را متحول می‌ساخت و سپس از یک رهبر برونگرا یعنی استیو جابز برای اجرای ایده خود در مقیاس وسیع استفاده کرد.

وارن بافت

وارن بافت یکی از موفق‌ترین افراد درونگرا در جهان است. سوزان کین، نویسنده کتاب سکوت: قدرت درونگراها، می‌گوید:

اگر این سؤال وجود دارد که آیا درونگراها می‌توانند در سطح جهانی موفق باشند، بافت نمونه‌ای از درونگراهایی است که مخاطرات دقیق و حساب‌شده را انجام می‌دهد.

ماریسا مایر

ماریسا مایر مدیرعامل سابق یاهو است. مایر فردی درونگرا است اما درونگرایی مانعی برای تبدیل‌شدن او به یک رهبر موفق در دره سیلیکون نشد. مایر باافتخار درونگرا بودن را می‌پذیرد. او می‌گوید که این طبیعت درونگرای او است که به او اجازه می‌دهد در موقعیت‌هایی که برای آنها آماده نیست شیرجه بزند.

میان بهترین سخنگو بودن و داشتن بهترین ایده‌ها هیچ همبستگی وجود ندارد.سوزان کین

اگر درونگرا هستید …

متأسفانه در محیط‌های کاری درون‌گراها اغلب نادیده گرفته می‌شوند. اگر درونگرا هستید، باید صحبت کنید و مطمئن شوید که ایده‌هایتان شنیده می‌شود. چیزی که می‌توان از رهبران موفق درونگرا آموخت این است که بد نیست منطقه امن خود را ترک کنید تا بتوانید موفق شوید. این بدان معنا نیست که شما باید شخصیت، ارزش‌ها یا اخلاق خود را تغییر دهید. اگر درونگرا هستید، باید:

  • رهبران بانفوذی مانند بیل گیتس، وارن بافت و… را الگوی خودتان قرار دهید.
  • یاد بگیرید که از ویژگی‌های منحصربه‌فرد درونگرایی استفاده کنید تا رهبر بهتری باشید.

 

منابع: vantagecircle.com/ thehustle.co

 

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 1 میانگین: 4]
لطفاً به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

This site uses User Verification plugin to reduce spam. See how your comment data is processed.