کارکنان به دلایل مختلفی از رهبران پیروی میکنند. ممکن است آنها فقط به دلیل سمت و جایگاه سازمانی شخص، از او پیروی کنند. شاید مهارت، دانش و تخصص رهبر دلیل پیروی کارکنان از او باشد. یا شاید افراد به دلیل اینکه فرد را محترم و کارامد میدانند، پیرو او باشند. دلیل پیروی هر چه که باشد، نشاندهنده سطح رهبری است.
سؤال مشترکی در ذهن بسیاری از رهبران وجود دارد و آن سؤال این است که «من در کجای مسیر رهبری هستم؟ و باید به کجا حرکت کنم؟» اگر این سؤال ذهن شما را هم درگیر کرده و برایتان جالب است که بدانید در کدام سطح رهبری قرار دارید؟ و چرا کارکنان از شما پیروی میکنند؟ تا پایان مقاله همراه ما باشید تا نقطه اوج رهبری را به شما نشان دهیم.
جان ماکسول نویسنده و سخنران آمریکایی در زمینه رهبری است. از دیدگاه او رهبری یک فرایند است نه یک مقام یا موقعیت. ماکسول با تقسیم مفهوم رهبری به 5 سطح، نقشهای برای پیشرفت در این فرایند، ارائه میدهد و بعدها این سازوکار 5 مرحلهای را در کتابی با عنوان 5 سطح رهبری به چاپ میرساند.
جان ماکسول توضیح میدهد که چگونه میتوان شناسایی کرد که یک رهبر در چه سطحی قرار دارد و رهبر باید چه کارهایی انجام دهد تا به سطح بعدی برسد.
سطح 1 رهبری: جایگاه
سازمان فرضی الف را در نظر بگیرید. این سازمان در حال رشد است و واحدهای سازمانی در حال بزرگتر شدن هستند. بنابراین نیاز به مدیران جدیدی ایجاد میشود. در چنین وضعیتی معمولاً یکی از کارکنان فعلی بهعنوان مدیر معرفی میشود. آقای احسانی به خاطر عملکرد خوب در واحد مالی بهعنوان مدیر حسابداری شرکت انتخاب شد. اما او تاکنون هیچ تجربه مدیریتی نداشته است و در نقطه شروع رهبری قرار دارد. بنابراین از عنوان شغلی خود برای پیشبرد کارها استفاده میکند. کارکنان بخش حسابداری نیز فقط به دلیل جایگاه و سمت سازمانی از او اطاعت میکنند.
هنگامیکه فرد یک شغل مدیریتی را بر عهده میگیرد در ابتدا نفوذ رهبری او فقط به موقعیت مرتبط است. تکیه مداوم بر جایگاه و سمت سازمانی برای رهبری کارکنان یک اشتباه است. زیرا افراد در این سطح فقط زمانی از شما پیروی میکنند که باور داشته باشند، مجبور هستند.
برخی مدیران ممکن است در تمام دوران مدیریتی خود در این سطح باقی بمانند. آنها برای تأثیرگذاری بر کارکنان به قوانین، سیاستها، مقررات و نمودارهای سازمانی تکیه میکنند. درحالیکه رهبری واقعی فقط به عنوان شغلی بستگی ندارد.
سطح 2 رهبری: اجازه
سازمان فرضی الف را به یاد بیاورید. پس از مدتی آقای احسانی احساس میکند او ممکن است رئیس باشد اما رهبر هرگز. آقای احسانی اکنون تصمیم گرفته است دیگر به فکر حفظ مقام نباشد. او میخواهد پیروان خود را بشناسد و روش تعامل با آنها را پیدا کند. او اکنون به کارکنان علاقه واقعی نشان میدهد. به زندگی شخصی آنها توجه میکند و از زحمات و تلاشهای آنها قدردانی میکند. این کار او باعث ایجاد یک فضای کاری مثبت شده و کارکنان هم در تلاش هستند تا با آقای احسانی ارتباط برقرار کنند.
در سطح دوم رهبری، رهبر روابط انسانی با پیروان ایجاد میکند. در این مرحله پیروان به رهبر اعتماد کرده و خودشان به او اجازه میدهند تا آنها را رهبری کند. نفوذ این سطح از طریق رابطه است. روابط خوب باعث تقویت همکاری، افزایش وفاداری و اعتماد متقابل میشود.
اصل مهم و اساسی در سطح دوم رهبری این است:
شما میتوانید دیگران را دوست داشته باشید بدون اینکه آنها را رهبری کنید؛ اما نمیتوانید دیگران را رهبری کنید بدون اینکه دوستشان داشته باشید.
مراقب دام طلایی باشید.
زمانیکه یک رهبر به مرحله دوم میرسد ممکن است وسوسه شود در این سطح متوقف شود. زیرا روابط محکم و پایداری با کارکنان ایجاد شده است و رهبر بر افراد نه بر اساس موقعیت که از طریق روابط تأثیر میگذارد. اما سطح دوم اولین قدم واقعی برای رهبری است. یک رهبر خوب فقط به ایجاد محیط مثبت فکر نمیکند. رهبران خوب، همیشه باعث اتفاقات خوب برای سازمان میشوند. پس مراقب دام طلایی سطح دوم رهبری باشید و به مسیر خود ادامه دهید.
سطح 3 رهبری: تولید
سطح تولید مبتنی بر نتیجه است. در این سطح رهبران تأثیر قابل توجهی بر سازمان خواهند داشت. از آنجاییکه رهبران در مرحله قبل روابط عالی با کارکنان ایجاد کردند، اکنون میتوانند برای انجام کارهای بزرگ روی کمک آنها حساب کنند. در این سطح رهبری کارها به خوبی پیش میرود. روحیه بهبود مییابد. سود افزایش پیدا میکند و اهداف محقق میشوند.
پیروان از رهبر پیروی میکنند چون اعتماد دارند که او میداند چه کاری انجام میدهد و افراد را نیز در مسیر درست هدایت میکند.
باز هم مراقب دام طلایی باشید.
در این مرحله رهبر نه تنها بر مهارت های بین فردی مرحله قبلی مسلط است، بلکه در نقش خود تخصص عمیقتری کسب کرده است. در این سطح رهبری، ممکن است رهبر دچار این خطا شود که اگر پیروان یک رهبر را دوست داشته باشند و او را به خاطر کارهایی که برای سازمان انجام داده هم تحسین کنند، دیگر چه هدفی وجود دارد؟
سطح 4 رهبری: توسعه افراد
این سطح رهبری مبتنی بر توسعه کارکنان است. برای یک سازمان در حال رشد، داشتن رهبران در سطح 4 ضروری است. رهبر در این سطح بر این باور است که آموزش کارکنان مهم است.
مثال آقای احسانی را باز به یاد بیاورید. اکنون دیگر مدتی از پذیرش سمت مدیر حسابداری گذشته است. آقای احسانی ارتباط خوبی با کارکنان برقرار میکند و بر امور حسابداری شرکت نیز کاملاً مسلط است. کارها خیلی خوب پیش میرود و بهرهوری تیم خیلی بالا است. آقای احسانی تصمیم گرفته تا کمکم کارها را به کارکنان تفویض کند. او میداند با تفویض کارها به کارکنان اعتماد به نفس اعضای تیم افزایش پیدا میکند. آقای احسانی به توسعه اعضای تیم حسابداری نیز کمک میکند و خود را توسعه دهنده تیم میداند. او میگوید اعضای تیم باید آنقدر رشد پیدا کنند تا در نبود او هم کارها به همین اندازه خوب پیش برود.
هدف سطح چهارم از سطوح رهبری جان ماکسول این است که با سرمایه گذاری روی افراد و کمک به رشد آنها تا جایی که میتوانید رهبر خلق کنید. در این مرحله نقش رهبر از تولیدکننده به توسعه دهنده ارتقا مییابد. جان ماکسول معتقد است رهبر در سطح 4 تقریبا 80% وقت خود را صرف مربیگری دیگران کرده و تنها 20% به بهرهوری خود میپردازد. یعنی رشد دیگران را بر رشد خود مقدم میداند.
در این مرحله پیروان به دلیل کارهایی که برای شخص آنها انجام میشود از رهبران پیروی میکنند. زیرا رهبر به آنها کمک کرده تا در شغل خود پیشرفت کنند. مسئولیتهای بیشتری بر عهده بگیرند و نقش رهبری را شروع کنند.
سطح 5 رهبری: اوج
عالیترین و چالش برانگیزترین سطح رهبری، سطح 5 است. رهبر در این مرحله افراد را پرورش میدهد تا رهبر سطح 4 شوند. اکنون پیروان از رهبر به خاطر منش و شخصیتی که از خود نشان میدهد، پیروی میکنند. نفوذ رهبری ناشی از احترام است. این رهبران حتی بعد از ترک سازمان هم در افکار کارکنان باقی میمانند.
نکته مهم: سطوح بر هم نهاده شده است.
رشد از یک سطح به سطح دیگر به آرامی و پیوسته اتفاق خواهد افتاد. رفتن به سطح بعدی به معنی دور شدن از سطح قبل نیست. این 5 سطح بر یکدیگر بنا شده است. رهبری در هر مرحله باید کارهایی که باعث تحقق سطح قبل میشود انجام دهد و استراتژیهای هر سطح را بر سطح قبلی اضافه کند و برای رشد به سطح بعدی نیز آماده شود.
اکنون که با سطوح رهبری آشنا شدید میتوانید به این سؤال پاسخ دهید که شما در کدام سطح رهبری قرار دارید؟ اگر یک نقش مدیریتی دارید، حتماً سطح رهبری خود را بشناسید. شما باید بدانید کجا هستید تا بدانید به کجا میروید.
این پست دارای یک دیدگاه است
با سلام.مطلب فوق در عین خلاصه بودن ، بسیار آموزنده و کاربردی بود.سپاسگزارم.